نتایج جستجو برای عبارت :

بهانه‌ای بده دستم تو را رها نکنم - مناجات

بهانه‌ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من،دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم
دوباره دعوتم و باز هم بدهکارم
حساب کرده مرا، کاش من جفا نکنم
گرفته دست مرا تا به راه کج نروم
رسیده وقت اجابت نگو دعا نکنم
به خاک کرببلای حسین مأنوسم
به غیر جنت العلی من اقتدا نکنم
حسین هستی من را برای خود کرده
به غیر نوکری‌اش هیچ اعتنا نکنم
مخواه از من دلداده درهمین رمضان
دوباره عزم زیارت به کربلا نکنم
 
*شاعر : سیدمهدی میر
ماه شعبان برای خودش یک فصل از زندگی است. در زندگی معنوی ما فصل مناجات، ماه شعبان است. البته در دیگر فصل‌ها زندگی هم مناجات نقش پررنگی باید داشته باشد ولی فصل مناجات شعبان است.چگونه به تابستان می‌گوییم فصل هندوانه؟ و یا مثلا فصل زولبیا و بامیه ماه مبارک رمضان است و یا فصل مرکبات زمستان است. در شعبان هم مناجات از لازمه‌های زندگی ما است و فصل آن است.
خدایا این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتی که عمرم را در طلبش سپری کرده ام، از درگاهت بازگردانی
«مناجات شعبانیه»
-حواسمون به آرزوهامون هست!؟
-این یه خط،امان از این یه خط مناجات، چند ساعت فقط باعث شد فکر کنم و فکر کنم و فکر کنم...
-همین
ادامه مطلب
دعای کمیل را از تلوزیون و مسجد جمکران گوش می کردم، ناگهان این حس را پیدا کردم: در برزخ باشم و تصویر مناجات اهل دنیا را ببینم! دعای کمیل بخوانند، مناجات شعبانیه و... و من دستم کوتاه باشد و فقط حسرت این لحظات را بخورم!
[عکس 1280×776]
مشاهده مطلب در کانال
ماه شعبان ماه دعا و مناجات با خداست. ماه تهذیب و آمادگی برای ورود به
رمضان است. اعمال و دعاهای فراوانی در این ماه وارد شده است. تولد امام
حسین، امام سجاد، حضرت ابوالفضل و حضرت مهدی علیهم السلام در این ماه واقع
شده است. مناجات شعبانیه از مهمترین دعاهای این ماه است. مناجاتی که در ماه
شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که
ادعیه مال همه ائمه است؛ این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه
است و در این، مسائل بسیار
ترم دوم برای امتحان تربیت بدنی با بچه ها رفتیم دانشگاه تهرانیکی از بچه ها چند تا سلفی گرفت و شب فرستاد تو واتس آپوقتی بازشون کردم یه لحظه ترسیدم از دیدن چهره خودم که انقدر شکسته شدهامروز هم همینجوری که گوشی تو دستم بود ، دستم شروع کرد به لرزیدنموهای سرمم ریخته،تمرکز درست و حسابی هم ندارم با این وضعیت فکر نکنم سی سالگی به بعد رو ببینم
دستم خورد به اتو. بوی پلاستیک سوخته بلند شد. 
گفتم: من دارم آب می‌شم.
کسی چیزی نگفت. 
گفتم: دستم... دستم رفت، ریخت رو زمین.
کسی چیزی نگفت.
بقیه دستم رو فرو بردم تو آب سرد. بخار بلند شد. بقیه‌ش دیگه آب نشد. 
نشستم بالا سر دست آب‌شده‌م. بوی نمک می‌داد. با کاردک جمعش کردم و ریختمش تو استوانه شیشه‌ای. نخای کلاس شمع‌سازی رو پیدا کردم.
دستم شمع شد. 
دستم گریه کرد. 
برای رفع سوختگی سجاده فرش باید چه کارهایی انجام دهیم .یکی از مشکلاتی که ممکن است برای انواع سجاده فرش ها در حالی که در مسجد پهن هستند به وجود آیداین است که سوختگی روی سجاده فرش ایجاد شوددر این مواقع بسیاری از موارد هیات امنای مساجد کاری برای رفع سوختگی سجاده فرش انجام نمی دهنددر این نوشته می خواهیم بگوییم که رفع برخی از سوختگی های روی فرش مسجد کاری بسیار آسان استو به راحتی می توانیم این سوختگی ها را با چند شگرد خانگی رفع کنیمبا ما همراه باشی
مناجات شعبانیه
مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است؛ این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست؛ معارف بسیار هست و ادب این که انسان چه جور باید با خدای تبارک وتعالی مناجات کند. ما غافلیم از این معانی که وضع چی است. مسئله این است که در مقابل خدا ایستادند آنها. آنها می دانند که در مقابل چه عظمتی ایستادند. آنها معرفت دارند به خدای تبارک و تعالی و
ِمی برای همه ی اهل خرابات رسیدروح بر پیکر بی جان عبادات رسیدمژده بر اهل جهان قبله ی حاجات رسیدروی دست شه ما شاه کرامات رسید مژده میلاد علمدار مناجات رسید
 
سحر پنجم شعبان مه شعبان آمدپنجم ماه چرا ماه نمایان آمد؟!با لبی خنده کنان جان حسین جان آمدبا نمایان شدنش عشق به اثبات رسیدمژده میلاد علمدار مناجات رسید
 
باز هم خنده به روی لب ارباب آمد حضرت خون خدا را خلفی ناب آمدآن که زد طعنه به رخساره ی مهتاب آمدبعد بابا به زمین محیی اموات رسیدمژده میل
✨ مناجات با امام زمان(عج) 
دستم بگیر، دلبرا ! شده ام بی تو،من "حقیر"
غفلت گرفته مرا، در بند دنیا....شدم "اسیر"

با هر دو دستِ پرُ گُنهم آمدم....گداییت!!
تا با هر دو دستِ خود بدهی به این "فقیر"

من سائلم ، نشانیِ درگاهِ تو کجاست؟
خواهم نشینم،به راهِ تو...نگاهم کنی "امیر"

آرام نمیشود،چه کنم؟ دل ، بیقرارِ توست
قدری برس، تو به حال و روزِ این"صغیر"

من...من...نه عزیزا...فقط تو مطرحی!
این، یک منِ ناچیز را از خودم "بگیر"

دارم به سر.....روز و شبم را هوایِ تو
من بد، ولی
کادو روز مادر چی بخریم ؟ روز زن چی بخریم ؟از انجا که زمان زیادی دیگر به روز مادر و روز زن باقی نمانده است بسیاری از آقایان به فکر خرید کادوی خاص روز زن افتاده اندعلاوه بر این بسیاری از دختران و عروس خانم ها نیز برای مادر شوهر خود به فکر خرید بهترین کادو می افتندهمواره خرید کادویی ارزشمند و خاص به دغدغه ای برای همگان تبدیل می شودحتی گاها دیده شده که بسیاری از افراد خرید کادوهای خود را به عقب می اندازند تا کادویی خاص تر پیدا کننددر این زمینه برا
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانلود آهنگ دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید همای
دانلود آهنگ دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید دانلود اهنگ دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید با عنوان چوپان کند می گریم با صدای پرواز همای.
ادامه مطلب
چه‌کار کنیم که حس مناجات در ما تشدید شود؟اضطرار می‌تواند باب محبت به خدا را باز کند
آشنایی با برخی مضامین دلنشین مناجات شعبانیه(۵)
یکی از جملات بسیار توحیدی و زیبای مناجات شعبانیه در فرازهای ابتدایی این مناجات، این عبارت است: «بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی إِلَهِی» خدایا نقص من و هر منفعت و ضرری که بخواهد به من برسد، همه‌اش به‌دست تو است...
وقتی از ما بپرسند «کارها دست کیست؟» معمولاً می‌گوییم «
۱۰۲-بهانهرفتی و یک بهانه برای تو جور شدغوغای بی کرانه برای تو جور شدتو پشت پا زدی به همه خاطرات تایک خود زنی عاشقانه برای تو جور شدهی پشت هم  به پشت که شلاق می زنیجلاد من بیا که تازیانه برای تو جور شد(از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است)شعر وسماع ورقص و ترانه برای تو جور شدناظم به  کنج عزلت خود می نشین  که بازیک حس شاعرانه برای تو جور شد
باز خوابش رو دیدم.مثل همیشه که آخر شب به بهانه چای با هم حرف میزنیم...میزدیم! گفتم مامان هنوز خیلی چیزها مونده بود یاد بگیرم ازت؛ لبخند زد گفت فارغ التحصیل نشدی که؛ یادت میدم. دستش رو گذاشت روی دستم گفت وقت هست؛ یاد میگیری فقط کافیه دقتت رو بیشتر کنی.
فرش سجاده ای ۷۰۰ شانه برای چه مکان هایی مناسب است ؟یکی از مهم ترین و بهترین کیفیت های انواع فرش سجاده ای که فروش بسیار زیادی نیز داردفرش سجاده ای ۷۰۰ شانه است .این سجاده فرش نیز مانند فرش های مسجد ۵۰۰ شانه دارای تنوع کیفیت و تراکم های متفاوتی استو با دستگاههای بافتی متفاوت بافته می شود که هر کدام از آن ها ویژگی های خاصی را به سجاده فرش می بخشنداما این که خصوصیات آن به چه صورت است و هر کدام از این سجاده ها در کجاها استفاده می شوندسوالی است که مم
الهی إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ...
خدای من! اگر مرا وارد آتش جهنم کنی به اهل آنجا خواهم گفت که من دوستت دارم...
مناجات شعبانیه
مناجات فوق العاده دلنشین معصومین (علیهم السلام) با پروردگار...
#عاشقانه
شبیه تشنگانیم و به دنبال نم دریاهمه دنبال این دنیا و ما هم در پی زهراغم زهرا ولی بود و علی همدرد زهرایشچرا مهدی نمی آیی؟ چرا ای یوسف زیباشبیه قرص ماهی و شبیه حضرت سقاشنیدم که تو می آیی شب عباس و تاسوعادو دستم از ادب بر سرکه می آیی در این هیئتتو می آیی و می سوزی و می خوانی برای ماخدا رحمت کند آن کس که گریان عمویم شدشنیدم که تو می گفتی عمویت عصر عاشوراسر و دست و تن و چشمش به شکل خارپشتی شدرسیده از مدینه تا کنار علقمه زهرا ...
 
با عرض سلام و وقت به خیر...
این روزهایی که از ماه شعبان مونده رو از دست ندیم! خصوصا مناجات دلنشین شعبانیه.
چند فراز از این دعای زیبا رو در قالب پوستر در آوردم که در ادامه میتونید ببینید و اگر دوست داشتید با کیفیت بالا دانلود کنید.
التماس دعا
ادامه مطلب
همش استرس اینو دارم که تو مشاوره خوب عمل نکنم و دانش آموزام از دستم بپرن.
حالا فعلا داریم میریم با مامان و بابا و حمیدرضا و فاطمه و فائزه و سینا میریم پیتزا خورون.بقیه این پست رو بعدا مینویسم
آخیییییشششش چقدر آدم وقتی با خانواده‌شه بهش آرامش میده❤❤
به نظر شما فرش های سجاده ای با بهترین کیفیت دارای چه ویژگی هایی از نظر شانه و تراکم و نوع بافت می باشند؟در خرید فرش های مسجد خوب و با کیفیت باید به چه نکاتی توجه کرد؟تولید انواع سجاده فرش برای مساجد چندین سالی است که توسط برخی شرکت هایی که به سجاده باف مشهورند مرسوم شده استطوری که امروزه بالغ بر ۵۰ شرکت سجاده فرش در شهر فرش ماشینی کاشان و آران وبیدگل وجود داردکه هر کدام از آن ها به تولید بهترین نوع از فرش های مسجد محرابی و تشریفاتی مشغول اندام
این روزا بدجور وابسته مناجات خمس عشر شدم :)و مدام هدفون میذارم و مطیعی پلی میکنم . . .و میبارم :)
 
یا أَمَلِی وَ بُغْیتِی وَ یا سُؤْلِی وَ مُنْیتِی فَوَعِزَّتِک ما أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاک غَافِرا وَ لا أَرَی لِکسْرِی غَیرَک جَابِراوَ لا أَرَی لِکسْرِی غَیرَک جَابِراوَ لا أَرَی لِکسْرِی غَیرَک جَابِراوَ لا أَرَی لِکسْرِی غَیرَک جَابِراو صد باره :)
یه تمایل وسوسه‌کننده و مریضی تو وجودم هست، که دوست دارم قهر کنم و تقصیرا رم بندازم گردن طرف... نمی‌دونم چرا هست... نمی‌دونم چجوری درستش کنم... هیچ حالت دیگه‌ای هم منو راضی نمی‌کنه... اگه قهر نکنم، حس می‌کنم یه ظلمی بهم شده و ساکت موندم... اگه نندازم گردن طرف، و حسِ عذاب‌وجدان رو بهش منتقل نکنم، انگار کارم ناقص بوده... گاهی این‌کار لازمه... ولی گاهی هم باید در برابرش مقاومت کنم که در برابر هر حرف و رفتاری که ناراحتم می‌کنه این کارو نکنم...
به نظر شما فرش های سجاده ای با بهترین کیفیت دارای چه ویژگی هایی از نظر شانه و تراکم و نوع بافت می باشند؟در خرید فرش های مسجد خوب و با کیفیت باید به چه نکاتی توجه کرد؟تولید انواع سجاده فرش برای مساجد چندین سالی است که توسط برخی شرکت هایی که به سجاده باف مشهورند مرسوم شده استطوری که امروزه بالغ بر ۵۰ شرکت سجاده فرش در شهر فرش ماشینی کاشان و آران وبیدگل وجود داردکه هر کدام از آن ها به تولید بهترین نوع از فرش های مسجد محرابی و تشریفاتی مشغول اندام
فروش اینترنتی فرش سجاده ای امروزه با توجه به پیشرفت علم و اینترنتی شدن دنیا , بسیار مرسوم شده است . بسیاری از افراد ترجیح می دهند اگر می خواهند کالایی بخرند آن را به صورت اینترنتی خرید کنند.فرش مسجد نیز از این قاعده مستثنی نشده است اما این که خرید اینترنتی در مورد فرش سجاده ای چگونه است ؟در این نوشته گروه تحلیلی فرش مسجدی قصد دارد اطلاعاتی درباره ی انواع فرش مسجد و خرید آن در اختیار شما عزیزان قرار دهد.
 
فرش سجاده ای :
 
فرش های سجاده ای امروز
پادکست جدید «مناجات» از «محمدرضا امیری» و «Hill Song United» به دو زبان فارسی و لاتین منتشر شد• • • • • •قطعه جدید: مناجاتمتن و اجرا: محمدرضا امیری - Hill Song Unitedتنظیم: گروه هالی سانگتاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۹۹ناشر: وبگاه جهانی سلام
New Piece: PrayersText & Vocal: Mohammad Reza Amiri - Hill Song UnitedProuducer By: HolysongteamRealese Date: 19 April 2020Publisher: international Web of salam
Download
هستم ولی خستم:)
عجیب دلم نوشتن میخواد و عجیب تر دستم به نوشتن نمیره!
فصل دوست داشتنی ام سر رسیده و من همچنان گنگم!
توی عصرای دل انگیز زمستونی دفترم رو باز میکنم و با یک لیوان چای هل دار و خودکارای دوست داشتنیم میشینم سر نوشتن ولی دریغ از یک کلمه!
میدونی حتی رو کتابام هم نمیتونم تمرکز کنم و این برای عشق کتابی مثل من یعنی فاجعه!یعنی یه چیز بی سابقه!میدونی اگه الیور تویست نصفه بمونه یعنی چی؟!
دلم این روزا بیشتر سکوت میخواد...مثل خود خود زمستون...دلم
شب جمعه است هوایت نکنم می میرمیادی از صحن و سرایت نکنم می میرمناله و شکوه حرام است بر عشاق ولیاز فراق تو شکایت نکنم می میرمسجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی استسجده بر تربت پایت نکنم می میرمدوریت درد من و نام تو درمان من استتا خود صبح صدایت نکنم می میرمبه دعا کردن تو نوکر این خانه شدمهر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم"وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان دادمن اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم"جان ناقابل من کاش فدای تو شوداگر این ج
شرکت فرش و سجاده فرش مناجات با سابقه ای حدود 20 ساله در زمینه ی تولید انواع سجاده فرش , فرش سجاده ای , فرش مسجدی , فرش محرابی , فرش نمازخانه , فرش مصلی , یکی از بزرگترین تولید کننده های فرش سجاده مسجدی می باشد.
از جمله مهم ترین محصولات شرکت سجاده فرش مناجات , سجاده فرش در کیفیت های 440 , 500 و 700 شانه با تراکم های مختلف می باشد :
سجاده فرش 440 شانه تراکم 800 صد در صد اکرلیک
سجاده فرش 440 شانه تراکم 800 پلی استر
سجاده فرش 500 شانه تراکم  800 صد در صد اکرلیک
سجاده ف
فرش سجاده ای ستاره کویر یزد
فرش سجاده ای ستاره کویر یزد از مرغوب ترین و خوشنام ترین فرش سجاده هایی است که در ایران تولید می شود به گونه ای که بسیاری از مساجد که دنبال خرید سجاده فرش برای مسجد خود هستند، با جستجوی کلیدواژه فرش سجاده ای ستاره کویر یزد به دنبال خرید این محصول مرغوب برای مسجد خود می باشند. از این، شرکت سجاده فرش تک ستاره کویر اقدام به فروش حضوری و اینترنتی فرش سجاده ای ستاره کویر یزد کرده است.
 
فرش سجاده ای چیست؟
 
فرش سجاده ای گو
در مقابل کودک بهانه گیر چه رفتاری باید از خود نشان دهیم؟ این سوالی است که بسیاری از والدین در جلسات مشاوره خانواده آن را مطرح می کنند. آن ها می گویند کودک دلبندی که ماه‌ها و شاید سال‌ها منتظر تولدش بوده‌ایم، امروز جانمان را به لبمان رسانده! خنده از روی لب‌هایش رفته، مدام یا در حال جیغ کشیدن و گریه کردن و یا قهر کردن و حرف نزدن است. اما به راستی چرا کودک دچار چنین بهانه ‌گیری می‌شود؟ مشاوره روانشناسی از ابعاد مختلفی به این سؤالات پرداخته
خدا، خدای بهانه ها است.مدتی است ذهنم درگیر این عبارت من درآوردی، خود ساخته است.خدا، خدای بهانه هاست.از بزرگی و کرم او همین بس که به هر بهانه ای به دنبال لطف به بندگانش است. اربابی است که هوای رعیت را خیلی خوب دارد.با کوچکترین کارها و اذکار، فاصله بندگانش را از مصائب زندگی و آتش دوزخ دور می کند. سلام دادن و جواب سلام گرفتن شاید دم دستی ترین مثال برای این عبارت است. همه ما روزانه به دهها نفر، سلام یا جواب سلام می دهیم. به ازای هر سلام، ۷۰ ثواب و به
 
قیمت فرش سجاده ای کاشان با توجه به شرایط اقتصادی جامعه و تورم هایی که به جامعه حاکم می شودتغییر پیدا می کند , امروزه یکی از مهم ترین نگرانی هایی که برای شرکت های تولیدی فرش ماشینی وجود داردتحریمی است که روی صنعت نساجی حاکم شده است .این تحریم موجب آن می شود که نتوانیم به سرعت و مقداری که قبلا الیاف اکرولیک وارد بازار می کردیمالیاف وارد کرده و مسلما شرایط کنونی روی قیمت فرش سجاده ای کاشان اثر گذار خواهد بودعلاوه بر این اگر بخواهیم برای تولید
مناجات شعبانیه، کلاس درسی است که شاگردان مکتب قرآن و عترت را از حضیض ذلت خاک به اوج عزت افلاک می رساند و انسان تشنه معارف الهی و
کاربردی را به منبعی از کلمات و جملات نورانی، شفابخش و تحول آفرین متصل می سازد...
«ادامه مطلب»...

ادامه مطلب
با این مناجات زندگی کنید، حالتان را خوب می‌کند.
«گویی در پیشگاهت ایستاده‌ام و توکل نیکویم به تو، بر من سایه افکنده است و تو آنچه را شایسته توست انجام می‌دهی و مرا در گذشت خود فروبرده‌ای...»
فرازهایی از مناجات شعبانیه
          
دریافت فیلم با ساختار MP۴ کیفیت عالی و حجم: ۱۳.۵ MB
دریافت فیلم با ساختار MP۴ کیفیت متوسط و حجم: ۱.۴ MB
با مناجات شعبانیه ارتباطمان را با خدا محکم‌تر کنیم.
این مناجات شعبانیّه یک تحفه‌ای است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همه‌ این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یک برجستگی خاصّی دارند. من از امام بزرگوار (رضوان‌الله علیه) سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایی که از ائمّه علیهم‌السّلام رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقه‌مندید و دل‌بسته‌اید؟ فرمودند به دعای کمیل و مناجات شعبانیّه...
۱۳۹۲/۳/۲۲-رهبر انقلا
شرکت فرش و سجاده فرش مناجات با سابقه ای حدود 20 ساله در زمینه ی تولید انواع سجاده فرش , فرش سجاده ای , فرش مسجدی , فرش محرابی , فرش نمازخانه , فرش مصلی , یکی از بزرگترین تولید کننده های فرش سجاده مسجدی می باشد.
از جمله مهم ترین محصولات شرکت سجاده فرش مناجات , سجاده فرش در کیفیت های 440 , 500 و 700 شانه با تراکم های مختلف می باشد :

سجاده فرش 440 شانه تراکم 800 صد در صد اکرلیک
سجاده فرش 440 شانه تراکم 800 پلی استر
سجاده فرش 500 شانه تراکم  800 صد در صد اکرلیک
سجاده
باسم رب الجمیل
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما وارد ماه شعبان شدیم؛ ماه عبادت، ماه توسّل، ماه مناجات؛ وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک، وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُک؛ فصل مناجات با خدای متعال، فصل مرتبط کردن این دلهای پاکْ با معدن عظمت، با معدن نور؛ این را قدر باید دانست. این مناجات شعبانیّه یک تحفه‌ای است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همه‌ی این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یک برجستگی خاصّی دارند... ماه شعب
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
بلند شدم و محکم زدم روی میز و به عطا گفتم:
+ لعنتی تو اگر همونجا هم بهم میگفتی هم چیز رو من نجاتت میدادم. اما نگفتی... خودت با دست خودت رفتی توی لجن.
احساس کردم دستم سرد شده و انگار یکی یه پارچ آب یخ ریخته روی دستم. یه لحظه متوجه شدم دستم خونریزی داره میکنه و انقدر ذهنم درگیر بازجویی شد نفهمیدم دستم زخمیه و نباید باهاش مشت میزدم.
فوری اومدم سمت در رو باز کردم که برم بیرون، دیدم عاصف توی حیاط ایستاده. سوت زدم براش و اومد س
ای امیر عرفه، روح مناجات تویی  
 
 
ای امیر عرفه، دست من و دامانتجان به قربان تو و گردش آن چشمانتای امیر عرفه، حال مناجات بدهبر گدای حرمت وقت ملاقات بدهای امیر عرفه، دیده ی پرآب بدهدل بی تاب مرا با نگهت تاب بدهای امیر عرفه، بر سر راهت گردمگر بیایی به خدا دور سرت می گردمای امیر عرفه، تنگ غروب است، بیاسر زدن بر فقرا سرزده خوب است، بیاای امیر عرفه، حامی زهرا، برگردجان زهرا دگر از خیمه صحرا برگردای امیر عرفه، بر رخ من خنده بزنجان زینب بده روز عرف
امروز رفتم مصدق. یه مودم مبین نت داشتم که بردم مرجوع کنم. هوای اتوبوس کلافه کننده بود. فکر کنم راننده به جای کولر، بخاری روشن کرده بود.
پسری صندلی جلوی من نشسته بود. حداکثر شانزده هفده ساله. همون لحظه ای که اومدم تو اتوبوس محو زیبایی خیره کننده اون شدم.
موهایی طلایی، پوستی مثل برف، چشم هایی رنگی، بدنی کاملاً متناسب. تا به حال در عمرم کسی رو به این زیبایی ندیده بودم.
دوستش کنارش نشسته بود. با هم میگفتن و میخندیدن. هی عرق میکرد. یه دستمال کوچولو دس
بسم الله الرحمن الرحیمآقای مهربانم سلام...!مدتی می‌شود که بهانه‌های مختلف، پنجره ی روشنی را بر من بسته است...مثل همه ی اهل زمانه‌ام! آخر مردمان زمانه ی ما،به بهانه ی زندگی پر ز نور، در تاریکی سر می‌کنند...به بهانه ی چیدن گلی، به بوستان نقاشی شده ی تابلوی کاغذی چشم می‌دوزند...به بهانه ی سیرابی، سراب‌ها از پس هم می‌گذرانند...و به بهانه ی انتظارت، بر پشت دیوار غیبت تکیه می‌زنند...و...بهانه پشت بهانه...گویی کسی نیست تا برخیزد و بی‌بهانه، سنگی از ا
یه عباراتی از دعاها و مناجات ها رو که قبلا فقط روخوانی می‌کردم ، بعد از ازدواج بیشتر درک میکنم. مثلا اون قسمت مناجات شعبانیه که میگه " الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه. " یعنی خدایا به من دلی بده که برایت بال بال بزند. تشنه ی با تو بودن باشد، کنارت نبودن حالش را بد کند و دلش بخواهد نزدیکت شود، نزدیک و نزدیک و نزدیک تر!
پ.ن: بعضی وقتا به این فکر میکنم که وقتی دوست داشتن بندگان خدا و دوست داشته شدن از سمت اونها انقدر شیرینه، دوست داشتنِ خدا و دوست داشت
به اینجای مناجات شعبانیه که میرسم حال خوشی پیدا می کنم...
حس می کنم دیگه تموم شد،دیگه قششنگ خودم رو جا دادم تو بغلش...
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ 
.
ای خدا من قدرتی که از معصیت باز گردم ندارم مگر آنکه تو به عشق و محبّتت مرا بیدار گردانی
عاشق این قسمت از دعاها هستم که میگیم خدایا من بریدم،من نمیتونم ،من خسته م، من بیچاره م ...خودت آدمم کن:)
+وارحم استکانتنا بع
پیشرفتی توی درسام ندارم و نمی دونم چرا :)اینکه فکر کنم هوشم پایین اومده و فلان که بهانه ست. احتمالا مسیرم غلطه.
فکر میکنم دلیل بدخلقی ها و غم های گاه و بی گاهم همینه:
اونقدری که می خوام نتیجه نمی گیرم.
باعث شده انگیزه م پایین بیاد و مثل قبل با هیجان براش تلاش نکنم.
بالاتر از سیاهی که رنگی نیست.
همین روال رو ادامه میدم تا ببینم چی میشه :]
زندگیم روال کسل کننده ای پیدا کرده که حتی گلدوزی هم فعلا نتونسته تلطیفش کنه.
خستگی بهانه ی جدیدی است ....
دلم کمی دوری می خواهد ،کمی رهایی....
احساساتم کور  شدند ، عقلم کر ....
صم و بکم به تغییرات دنیا می نگرم بدون آن که هیچ گونه تغییری در حالت نشستن تفکرم ایجاد شود....
زندگی مانند رودی روان می رود و من همچنان کنارش نشسته و پا در آب منتظر ....
تغییرات همت می خواهد ولی بهانه ی جدید نمی گذارد....
کمی طغیان نوجوانی می خواهم....تا همچون نوجوانی شوم که برای چیدن پازل هویت خود به هر ریسمانی چنگ میزند....
خستگی بهانه ی خوبی است ،زندگی را ما
+ دختر میفهمی یعنی چی؟؟این یعنی اعلام جنگ!
- من می تونم و مجبورم که تحمل کنم:)نمی دونم چه اتفاقی میفته و چقدر این من داغون رو می خوان داغون تر کنن اما به هیچ وجه از حرفام کوتاه نمیام ، به هیچ وجه ، گفتم که شروع کنم تا تموم نکنم اروم نمیشم....نه تنها سست نمیشم که با تک به تک کلماتتون با اینکه نابود میشم اما قدرت و انگیزه میگیرم :)آخرش اینه بگین از این خونه برم ، میرم به خدا که میرم.....چه اهمیتی داره که بهم میگه نفهم که میگه درک این کتاب ها رو ندارم و میگ
1. کاری که بلد نیستم را هیچ وقت قبول نکنم
2. طراحی نشریه خیلی انرژی میبره مثل همون طراحی مکانیکیه دفعات بعد یه جعبه شکلات کنار دستم تعبیه کنم
3. نمیدونم چرا کلا کار کردن میره رو اعصابم همون مرض "تمومش کن"
4. برم کخاف مرض " تکمیلش کن" را دوا کنم
- نمیدونم "تکمیلش کن" و "تمومش کن" با هم چه جوری ممکن میشه ولی حالا شده دیگه
*کخاف: کتابفروشی خاک پای فرهنگیان
تدبرکن به قرآن ماه نوراست/برای بندگیها فصل شوراست/خداآن سفره اش راپهن کرده/نگر شیطان زمابسیاردور است/نمازو روزه واخلاص برگیر/سحروقت مناجات وحضور است/دعاکن تاکه رحمتها ببارد/خدابرمومنین سنگ صبوراست/دهدافطار برشیعه دو لبخند/شکوه بندگی گنج شعور است/ببخشاید خداهرشب گروهی/چوموسای درونت کوه طور است/علی رایادکن تابی نهایت/ولایت بهرما راس امور است/نشان مهدوی اندر شب قدر/رسدبرماکه پیغام ظهوراست/
آممممممم
سلامم
اینجا وب دخترای اوه مای گرل عه
این وبو زدم تا ازشون حمایت کنم
خوشحال میشم اگر شماهم بهم کمک کنید
چندتا چیز هست
1 از مهیاسی بخاطر اینکه وبشو سپرد دستم تا بهش سروسامون بدم خیلییییی ممممممنونم
2 از دنا شی هم خیلی ممنونم که بهم امید داد که وبو حذف نکنم واقعا ازت ممنونمممممم
و اینکه
                              ادمین هم میپذیرم:-)
چقدر خوب بهانه جور میکنی تا ردم کنی
خوب تر از آن که فکرش رابکنم!!!
ما چه میخواستیم و شما چه؟!
چقدر تفاوت!!!
چقدر دل های الکی خوش!!!!
خیلی وقت است که فقط انتظار میکشم
تا من هم به هر بهانه ای 
فایل های روضه ی حاج مهدی راتکرار کنم
همان ها که هربار جدیدتر میشوند
دل مرده ها را عیسا مسیح ها واجب!
چقدر دلم شبیهِ روزهایی شده
که تنها آرزویش کربلای شما بود
حتی در خواب!
هرچه می خواهی بامن کن
تنها همین اشک را نگاه دار برایم
من بی گریه بر شما دق می کنم حسین جان...
هشتم: این مناجات را که از ابن خالویه روایت شده بخواند به گفته او این مناجات حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام و امامان پس از اوست، که در ماه شعبان می خواندند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ رَاجِیاً لِمَا لَدَیْ
مناجات و دعا سیره عملی اهل بیت علیهم السلام و بزرگان بوده است. از جمله مناجات ها مناجات معروف شعبانیه است. آخرین جمعه ماه شعبان در روایتى آمده که حضرت رضا(ع) در آخرین جمعه از ماه شعبان به اباصلت فرمود: بیشتر شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است، در این باقیمانده ماه تقصیرهاى گذشته ات را تدارک کن و بر آنچه به کارت می‌آید همّت کن، در دعا و استغفار و تلاوت قرآن بسیار بکوش و از گناهان خویش به سوى خدا توبه کن تا ماه رمضان فرا می‌رسد بر خدا مخلص باشى.

روز آخر عمرم است و یک هارد اکسترنال به دستم میرسد، ویدئوی کامل تمام لحظات زندگی ام به تفکیک موضوع: زمان خواب، زمان عبادت، مطالعه نوشتن گریه کردن خندیدن رابطه جنسی گناه کردن ها به هیئت رفتن ها بیرون رفتن با رفقا سوار ماشین بودن سفر رفتن همه شون رو میشه دید.
خب شما بودید کودوم قسمت رو میشستید نگاه میکردید؟ اصلا نگاه میکردید؟
یک کارنامه هم به دستم میرسه، که ساعت دقیق همه چیز رو بهم خدمت میکنه و آخرش یک نمره بهم میده و جام توی اون دنیا هم روشن میک
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.وتنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهمو سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم :1 . به همه نمی توانم کمک کنم2 . همه چیز را نمی توانم عوض کنم3 . همه من را دوست نخواهند داشت ....!!
"آیا نمی شود بر خاک بنشینم و با خدای خود، به زبان خود، سخن بگویم؟!" 
پینه دوز سری تکان می دهد و تسبیح در دست می چرخاند و می گوید: "آن که تو می گویی، بسیار زیبا و پسندیده است؛ اما نامش مناجات است و دیگر، نماز نیست. نماز کلید مناجات است."
+ اقیانوس مشرق - مجید پورولی کلشتری
درست بعد از گذشت 6 ماه نه تنها یادم نرفته، سیر از دیدار نیستم، برای مسافرت های دیگری برنامه ریزی نکرده ام، بلکه همه اش با خودم دو دو تا چهار تا می کنم ببینم می شود بزودی باز هم عازم کربلا شوم!؟
فکر می کنم کم گذاشته ام،
شاید هم دلتنگی را بهانه کرده ام،
اصلا شاید دردی دارم که درمانم تویی امام حسین جانم!
بین تمام خبرهای شبکه ی خبر، هنوز واژه ی عتبات دانشگاهیان را خوب می بینم و خبرش را می خوانم و دلم می لرزد و وسوسه می شوم و یک آن، ترس تمام وجودم را می
درست بعد از گذشت حدود 6 ماه نه تنها یادم نرفته، سیر از دیدار نیستم، برای مسافرت های دیگری برنامه ریزی نکرده ام، بلکه همه اش با خودم دو دو تا چهار تا می کنم ببینم می شود بزودی باز هم عازم کربلا شوم!؟
فکر می کنم کم گذاشته ام،
شاید هم دلتنگی را بهانه کرده ام،
اصلا شاید دردی دارم که درمانم تویی امام حسین جانم!
بین تمام خبرهای شبکه ی خبر، هنوز واژه ی عتبات دانشگاهیان را خوب می بینم و خبرش را می خوانم و دلم می لرزد و وسوسه می شوم و یک آن، ترس تمام وجودم
اولین نشونه‌ی اومدن پاییز برای من، این نارنگی کوچولو سبزهان. همونایی که داداش نمی‌خوره چون ترش‌ان. همونایی که وقتی بچه بودم، مامان هر پَر اش رو از وسط نصف می‌کرد و نمک می‌زد و می‌داد دستم، که فشارم نیفته. همونایی که جزو اولین خوراکی‌هایی بودن که تعارف می‌کردم به بغل‌دستی جدیدم تو مدرسه، تا زیر میز پوستش رو بگیریم و زیرزیرکی و بی‌دلیل بخندیم. الان که دستم بوی شمال میده و دلم هم یکم ضعف میره، یکدفعه یادم افتاد که پاییز تو راهه، این اول
تاریخ عقد گذاشتیم بعد ماه محرم و صفر ,مبحث مهریه که رسید بابام گفت دختر خودتونه,جو سنگین شد و نه پدر مادر من و نه پدر مادر هیراد نظری نمیدادن ,که اخرش انقدر تعارف کردن که شد  یه خونه با ۷۷ تا سکه تمام
تاریخ عقد واسه بعد محرم و صفر تعیین کردن که روزش بستگی به مرخصی های هیراد داره ,مادر هیراد هم بلند شد صورتم بوسید و گردنبند طلا سفید انداخت گردنم و هیراد هم انگشتری که اورده بودن  دستم کرد:))))))) منم رفتم و چای اوردم  هیراد وقتی برمیداشت گفت خوشمزه
مسافت نزدیک«غریب» برایم نوشته است: امروز، میان نماز ظهر و عصر، دعای ابوحمزه - از امام سجاد علیه‌السلام - را خواندم. در برخی از دعاها و مناجات‌ها قید زمان و مکان را برمی‌دارم؛ یکی از آن‌ها همین دعای ابوحمزه است. مناجات شعبانیه، دعای کمیل، و مناجات خمس‌عشر نیز اینگونه‌اند. برای خواندن این‌ها نباید در انتظار فلان زمان یا رسیدن به فلان مکان بود. در دعای ابوحمزه، وقتی به جمله «ان َالراحل إلَیکَ قَریبُ المَسافَةِ؛ آن‌کس که به‌سوی تو آید، را
محراب در فرش محرابی
فرش محرابی یکی از گروه های فرش های سجاده ای ست گزینه ای بسیار مناسب برای فرش مخصوص مسجد و نمازخانه ها ، حسینیه ها و مکان های مذهبی است.محراب مسجد در شعر فارسی از جایگاه خاصی برخوردار است. به عنوان مثال حافظ ، فردوسی ، مولوی ، نظامی ، سعدی ، عطار و سنایی از جمله شاعرانی هستند که محراب را در اشعار خود به کار برده اند. محراب از نظر لغوی از کلمه مهرابه گرفته شده است. از نظر مکانی محراب محلی که جهت قبله را مشخص می کند و جایی است در
بی دلیل غمگینم. ...
دستم به کارام نمیره زیاد ، بی حوصله انجامشون میدم. دلم میخواد گریه کنم. دلم میخواد بخوابم. فقط بخوابمو به هیچی فکر نکنم. چرا دوباره اینجوری شدم. دلم نمیخواد روزمو از دست بدم. شاید باید خودمو مجبور کنم تا کار کنم. با این حال نمیدونم میشه یا نه... فکر نکنم. کاش مثل روزای خوبم بودم روزایی که با شوق کار میکردم و لحظه ای رو هدر نمیدادم.اما الان وسط این وضعیت مزخرفم. که حتی نمیتنم از جام پاشم. فقط احساس میکنم هیچی نیستم احساس میکنم همه
امروز رفتیم در ارتفاع علوم‌اجتماعی و راجع به عشق صحبت کردیم ،،،
من به مائده گفتم قضیه شکست عشقیم رو...
و چقدر تلاطم حس میکنم در خودم ...
بگم بهش ، نگم بهش ؟
ظاهر مهمه ، مهم‌نیست ؟
عشق فرقش با دوست داشتن چیه؟
فراموش کنم ، نکنم؟
 و انقدر عشق رو برای خودم دست بالا و در دسترس در نظر گرفتم که فکر کنم هیج وقت هیچ عشقی رو تو زندگیم تجربه نکنم...
عشق که میگم‌منظورم احساس دو طرفه است ...
۲۴ اردیبهشت ۹۸ 
بهم گفت عشق مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی می بازه. بازی عشق مساوی نداره. یا می بری یا می بازی. بگو ببینم تو عاشقی بردی یا باختی؟تو چشماش خودم رو نگاه کردم و گفتم می دونی اولین بار کِی دستش رو گرفتم؟ تو بازی « نون بیار کباب ببر»!سال آخر دانشگاه همه بچه ها دور هم تو کافه جمع شده بودیم. بعضیا تخته بازی می کردن ، بعضیا شطرنج و بقیه هم دوز ! فقط من و اون بودیم که نشسته بودیم و بازی بقیه رو می دیدیم. بهش گفتم چرا بازی نمی کنی؟ گفت این بازی ها ر
محراب در فرش محرابی
فرش محرابی یکی از گروه های فرش های سجاده ای ست گزینه ای بسیار مناسب برای فرش مخصوص مسجد و نمازخانه ها ، حسینیه ها و مکان های مذهبی است.محراب مسجد در شعر فارسی از جایگاه خاصی برخوردار است. به عنوان مثال حافظ ، فردوسی ، مولوی ، نظامی ، سعدی ، عطار و سنایی از جمله شاعرانی هستند که محراب را در اشعار خود به کار برده اند. محراب از نظر لغوی از کلمه مهرابه گرفته شده است. از نظر مکانی محراب محلی که جهت قبله را مشخص می کند و جایی است در
وقتی دستم می سوخت یا بلایی سرم می اومد منم مثل بقیه یه مامان داشتم که براش ناز کنم و اونم با جون دل خریدارش باشه 
ولی امروز هم دستم سوخته و هم دلم ولی مادر نیست 
روز مادراتون مبارک میشه هرکسی این نوشته رو خوند از طرف من هم بره پیش مامانش و محکم بغلش کنه و بوسش کنه ؟
شاید دلتنگی من رفع بشه
سلام
حدود 9 سال و نیم هستش که توی این شرکت دارم کار میکنم، شاید خیلی دیر شده باشه ولی واقعا دیگه از اینجا خسته شدم، همیشه از اینکه کارم و عوض کنم میترسیدم، میترسیدم که به اندازه کافی خوب نباشم برای کار های جدید. میترسیدم کار خوب پیدا نکنم و هزار و یک دلیل و بهانه می تراشیدم برای استعفا ندادن.
ولی الان واقعا دیگه بریدم، نه کار درست و حسابی ای انجام میدم در طول روز، نه حقوق  درست و حسابی ای میگیرم، الانم که وضعیت ها داغون شده و حقوق و بزور میدن به
بحثی که امروزه به‌عنوان حجاب اختیاری مطرح است و برخی از سلبریتی ها و منورالفکرهای غرب‌زده از آن دم می‌زنند و رسانه‌های خارجی هم به آن دامن می‌زنند، بهانه‌ای بیش نیست و درواقع آن‌ها به دنبال برهنگی و بی‌بندوباری هستند. چرا که در کشور ما و در مسئله حجاب اجبار به معنای واقعی وجود ندارد […]
نوشته حجاب اختیاری بهانه است، آنان به دنبال برهنگی هستند! اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
پیشنهاد برای  مسئولین امور فرهنگی حرم ائمه علیهم السلام:
ایجاد غرفه ای برای روضه :
همچنانکه غرفه هایی برای پاسخگویی به مسائل شرعی یا تلاوت قرآن یا حلقه هدی معرفت و بیان معارف و اعتقادات در حرم رضوی برقرار شده نیاز است غرفه هایی برای ذکر مصائب و مدح اهلبیت ع و مناجات خداوند ایجاد شود و چه بسا بیشتر از موارد فوق مورد استقبال و توجه  زائران قرار گیرد.
۲- تهیه mp3playerهای کوچک و هدفون حاوی مطالب مورد نیاز زائران اعم از اذن ورود و زیارتنامه و ذکر مص
و سکنت الی قدیم ذکرک لی و منک علی...
 
خدایا جهنم بردن من کاری نداره... بهانه برای جهنم بردن من خیلی زیاده....
اگر مردی بهانه برای بهشت بردن م پیدا کن....
 
 
 
+
خدایا روی تک تک اون لحظه هایی که قدرتش رو داشتی آبروم رو ببری و نبردی حساب کردم... روی همه لحظه هایی که می تونستی سیلی بزنی و نزدی ... روی همه آغوش هایی که به هر بهانه ای به رویم باز کردی ...
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی یکی از بالا دست می کشیدم روی زخمهای دستم و بعدش می‌رسیدم روی طرح لبخند کمرنگی که یادگار اعزام بیمار بدحال ساعت پنج صبح و دعوا با طب اورژانس بیمارستان مقصد بود، جاش هنوز کمرنگ روی دستم مونده !
ادامه مطلب
دوست داشتم دوست دارم چرا باهام این کارارو کردی ....
 
چرا عادتم دادی الان اینجوری شدی ‌‌‌‌‌.....
 
باورم نمیشه عذاب این روزا واقعیه . من با عشق تو دارم لحظه هامو میسازم تو با حرفات دل منو اتیش میزنی . 
اخه این همه کینه چرا تمومی نداری. این چجور کینه ایه. این کینه نیست . این بهانه است. یه بهانه  زیر پوستِ یه کینه ساختگیِ . 
 
 
 
رفتی و یک بهانه برای تو جور شدغوغای بی کرانه برای تو جور شدتو پشت پا زدی به همه خاطرات تایک خود زنی عاشقانه برای تو جور شدهی پشت هم  به پشت که شلاق می زنیجلاد من بیا که تازیانه برای تو جور شد(از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است)شعر وسماع ورقص و ترانه برای تو جور شدناظم به  کنج عزلت خود می نشین  که بازیک حس شاعرانه برای تو جور شد
کوچیک بودم، جمعه بود. 
شایدم نبود، یادم نیست.
بابام خونه نبود، یا مسافرت بود، یا سرکار. اینم یادم نیست.
مامانم خواست مارو ببره حرم، سر یک چیزی بهونه گرفتم و با لجبازی گفتم نمیاام.
مامانمم دست X رو گرفت و دوتایی خونه رو ترک کردن، پشیمون بودم از رفتارم، دلم بیرون رفتن رو میخواست، حرم رو میخواست. 
رفتم پنجره که رو به خیابون باز میشد رو به سختی باز کردم و داد زدم 
مامااااان! برگردین، منم میخوام بیاااااام.
و زدم زیر گریه.
ولی مامانم نبود.
بعد دقایقی
مسابقات شنائی در دهکده ی شیوانا برگزار شده بود و جوانان دهکده و از جمله چند تن از شاگردان مدرسه ی شیوانا هم در این مسابقه شرکت کرده بودند . جمعیت بزرگی در اطراف دریاچه ، نزدیک دهکده جمع شده بودند و منتظر شروع مسابقه بودند . یکی از شاگردان شیوانا که اندامی ورزیده داشت و شناگر ماهری بود ، قبل از مسابقه خطاب به شیوانا و بقیه شاگردان گفت : « من شناگر ماهری هستم . اما شرایط مسابقه سخت و عرض دریاچه خیلی زیاد است و با توجه به سردی آب فکر نکنم بتوانم زیا
رسولخدا ص فرمود مومن را بشما معرفی نکنم مومن  کسی است که مومنین اورا بر جان ومال خود امین دانند  مسلمان را برای شما معرفی نکنم او کسی است که مسلمانهااز زبان ودستش سالم باشد و مهاجر کسی است که بدیهارا کنار  گذارد و حرام خدا را ترک کند و بر مومن حرام است که
 نسبت بمومن ستم کند یا اورا واگذارد یا پشت سرش بد گویی بد گویی کند یا اورا از خود براند 
من از نود و هفت یه چیز خیلی بدیهی یاد گرفتم و شاید برای شما که اینجا رو می خونید چندین ساله ثابت شده ولی خب من امسال بهتر از همیشه فهمیدمش. اینکه هیچوقت فکر نکنم کسی رو شناختم. حتا اونموقعی هم که شناختمش فکر نکنم شناختمش. از آدما تو ذهنم بت نسازم چون هرچیزی از هرکسی بر میاد. هرچیزی از هرکسی به معنای واقعی کلمه. آدما دیگه شگفت زده م نمیکنن. سال سختی بود. امیدوارم نتیجه ش رو بگیرم
 
+عمل انجام شد. توده خیلی بزرگ بود مجبور شدن مقداری از بافت برست رو هم باهاش بردارن بالاجبار. 
 
+ دردم زیاد بود نمیتونستم گوشی بگیرم دستم . منم که راست دستم! الانم با دست چپم گوشی رو گذاشتم رو پام تایپ میکنم که راحت تر باشه. شاید بگم لپ تاپ بیارن . حداقل دکمه هاش بزرگتره... 
 
+دردم واقعا زیاده و دست راستم هم شده بادکنک :|
 
عیسی به شاگردان خود گفت: « یکی از شما به من خیانت خواهد کرد.» این سخن باعث ناراحتی و تعجب شاگردان شد. عیسی گفت آنکه اول دستش را به سوی بشقاب دراز کند به من خیانت خواهد کرد. یهودا پرسید «استاد من خواهم بود؟» عیسی گفت «آری». (شام آخر)
بعد از شام عیسی با پطرس و یعقوب و یوحنا به کوه زیتون رفت و مناجات کرد. بعد از مناجات یهودا با عده ای مسلح به سوی عیسی آمد. به همراهان خود گفت که هرکس را من ببوسم، او عیسی خواهد بود. سپس مستقیم به سوی عیسی رفت و گفت «سلام ا
سلام
دیروز قکر میکردم چقدر موضوع دارم که دربارشون بنویسم.
اصلا مدتهای مدیدی هست که وعده میدم به خودم یا حتی اینجا مینویسم که درباره ی فلان موضوع خواهم نوشت اما....
اما هیچی...
حتی دیروز داشتم متن مورد نظرم رو توی ذهنم مرتب و ویرایش میکردم اما...
یهو توی همون دستم select all  کردم و  دکمه ی  delete  رو زدم و تمام...
بعد فکر کردم، خب چرا؟؟؟
چرا نمینویسی؟
اول گفتم حوصله ندارم!
بعد گفتم مخاطب ندارم!
بعدش گفتم بهانه و انگیزه ندارم!
و فکر کردم که در گذشته هم همه
امروز ، بعد از تحویل یک سرویسی ، متوجه شدم که گوشیم دستم نیست و وقتی باهاش تماس میگیرم ، میبینم که رد تماس میخوره . گفتم احتمالا افتاده از دستم ، با یه گوشی دیگه پیام دادم که این گوشی من رو ممنون میشم بهم تحویل بدید ، جواب داد که یه تومن بریز برام گوشیتو برات بیارم.
 
شوکه ام از این ماجرا ...
براى تو مینویسم؛ حالم خوب است. هر شب سرِ وقت میخوابم، معده ام خوب شده است و دیگر قرص نمیخورم. صبح ها هفت بیدار میشوم و قبل از رفتن سرِ کار صبحانه ى کامل میخورم. کار خوبى دارم. با یک مرد چهل و اندى ساله خانه اى اجاره کرده و به اصطلاح مستقل شده ام و دستم در جیب خودم است. بعد از ظهرها به کافه ى کوچکى که نزدیک خانه است میروم، فرانسه سفارش میدهم، با شیر سرد. کارهاى روزمره را چک میکنم و به تابلوهاى روى دیوار نگاه میکنم. از کافه که بیرون مى آیم به پارک ساح
براى تو مینویسم؛ حالم خوب است. هر شب سرِ وقت میخوابم، معده ام خوب شده است و دیگر قرص نمیخورم. صبح ها هفت بیدار میشوم و قبل از رفتن سرِ کار صبحانه ى کامل میخورم. کار خوبى دارم. با یک مرد چهل و اندى ساله خانه اى اجاره کرده و به اصطلاح مستقل شده ام و دستم در جیب خودم است. بعد از ظهرها به کافه ى کوچکى که نزدیک خانه است میروم، فرانسه سفارش میدهم، با شیر سرد. کارهاى روزمره را چک میکنم و به تابلوهاى روى دیوار نگاه میکنم. از کافه که بیرون مى آیم به پارک ساح
بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحیم
 
هم‌نوا با امام حسین (ع) در مناجات عرفه
 
به
عنوان راهی به سوی علم حضوری، قسمت آخر دعای عرفه حضرت
اباعبدالله‌الحسینuکه نیاز به دقت بیشتری دارد را به تماشا می نشینیم،
مسلّم یکی از زیباترین تلاش‌ها برای رفع حجاب‌ بین عبد و ربّ و حفظ «وقت» و
ایجاد زمینه تجلی انوار رب‌العالمین را در این مناجات می‌یابید که چگونه
حضرت به عنوان راه ارتباط حضوری با خداوند را می‌نمایانند.
در
آخرِ دعای عرفه فرازهایی هست که می‌توا
این مناجات را که از ابن خالویه روایت شده بخواند؛ به گفته او این مناجات حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و امامان پس از اوست که در ماه شعبان می‌خواندند:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائِى إِذا دَعَوْتُکَ ، وَاسْمَعْ نِدائِى إِذا نادَیْتُکَ، وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَیْتُکَ ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ ، وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ ، مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ ، راجِیاً لِما لَدَیْکَ ثَوا
اگر اشتباه نکنم، 7سال گذشت از اولین روز وبلاگ نویسی و شاید بیشتر. روزی که «جوهر سفید» به دست شدم تا هر از گاهی بنویسم و از مجرای اشتراک درونیاتم با دیگران مجرایی برای گفتگو بسازم، در روزگاری که مهرسکوت بر لبها بود و زنجیر خشم بر دست ها. خیلی زود روزه سکوت گرفتم، اما نه به رسم آن روزگاران، که برای فرو رفتن به پیله تنهایی. امروز نوایی در گوشم نجوا می کند: «7سال کافیه برای شنیدن و دیدن و شروع راه شدن.»جوهر سفید 7سال پیش  https://ink.persianblog.ir/ ! بدرود...
تو برای من شبیه ادبیات بودی. 
معشوقی که بی‌دلیل و بی‌بهانه رها کردم. رها کردن بی‌دلیل وجه اشتراکتان بود. آن‌قدر آرام اتفاق افتاد که حتی درست به خاطر نمی‌آورم چطور و چه زمانی به انتهای مسیر خود رسید و آن‌قدر بی‌دلیل که هنوز بعد از تمام روزها و ماه‌ها دلم نمی‌خواهد از خودم بپرسم که چرا. 
 
- پیاده رفتن قسمتی از مسیرم که به ناچار از کوچه‌ی قدیمی‌تان گذشت وقتی که تمام مدت باران می‌بارید، بهانه نوشتن این جملات بی‌معنا..
هرچقدر بزرگتر میشم بیشتر میفهمم ک خیلی چیزارو بلد نیستم
ک خیلی از رفتارا و احساسات عادیم اشتباهه
...
واقعا نیاز دارم روی خودم کار کنم قبل از اینکه زندگیمو تباه کنم
مثلا امشب! خیر سرم از شدت دلتنگی ناراحت بودم ولی با رفتار سردم چی رو رسوندم؟!
این بچه بازیا چیه دقیقا؟
من ک قبلش براش خط و نشون کشیدم و گفتم ک نیاز دارم بیشتر با من باشی
پس چرا این رفتار احمقانه رو انجام دادم؟
مطمئنم اگر کنترلش نکنم همزمان با افزایش این دلبستگی و وابستگی اونم سرکش تر
یه خورده نگرانم. دیروز رفته بودم پیش روانشناس و روانپزشکم. با روانشناسم به این نتیجه رسیدیم که من چه مرضی دارم که نمیرم عکاسی. قرار شد تمام بهانه هام رو بشناسم و خلافشون عمل کنم. و فرار نکنم از کاری که با تمام وجودم باهاش حال میکنمو لذت میبرم. نترسم از اشتباه کردنو انجام بدم. و این که فکر نکنم به بعدش. فهمیدم راست میگه من چند ماهه دارم میرم پیشش هر دفعه هم یکی از مشکلاتم اینه عکاسی نمیرم و ناله میکنمو غر میزنم. باید یه توازنی بین انجام کارام برق
خواستم یک متن تحلیلی درباره سیل گلستان و همه موارد مشابهش بنویسم. چند خطی هم جلو رفتم. ولی آن قدر ذهن و دلم پر بود که وسطش از دستم در رفت و نتواستم سیل ذهنم را کنترل کنم. رئیس ذهنم معلوم نبود کجاست و استاندارش هم خارجه است. برای همین رهایش کردم و این متن هم به گورستان مطالب نصفه نیمه پیوست. شاید یک بار دیگر که اتفاقی رخ داد که پای سلبریتی ها، مسئولین بی مسئولیت و مردم گیج وسط بود، مطلب را از نو بنویسم و منتشر کنم. اما عجالتاً دو سه خط ابتدایی آن ر
زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود .  زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد‌ . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فریاد زد
بی مقدمه بگم : بیاید حرف بزنیم با هم ...
خیلی سعی کردم این روزا با این همه اتفاق بدی که افتاد، با اطرافیانم حرف نزنم راجع به این موضوع های اخیر. هر دفعه عکسا و کلیپای کشته شده های هواپیما رو دیدم، بغض کردم. ولی سعی کردم با کسی share نکنم و حال بقیه رو بدتر نکنم ... اما غم و غصه این چند روز مونده تو دلم. حتی میتونم بگم خشمگینم اما ناامید. امیدی برای ابراز خشمم ندارم. سعی می کنم فروبخورمش. و این حرف نزدن، داره خفم می کنه!
نه تنها در این مورد با کسی صحبت نکر
- این چیه؟! چی‌ شده؟! نکنه دوباره کسی بهت صدمه زده؟!
گیج بهش نگاه کردم صورتش از خشم قرمز شده بود، رد نگاهش رو که گرفتم به دستم رسیدم، سریع دستم رو زیر میز بردم، با خونسردی لب زدم:
- ‌نه بابا کسی نمی‌تونه منو اذیت کنه، من که با کسی کاری ندارم.
پر از خشم گفت:
- ولی اون بی‌سروپاها کرمشون با اذیت کردن بقیه درمیاد.
با شنیدن حرفش از خجالت سرمو انداختم پایین،  عصبی تر از قبل غرید:
- خدا شاهده اگر بدونم دوباره کار اون بچه ســ...
سریع پریدم وسط حرفش، به قرآن
 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
تک‌تکِ سلول‌های بدنم تمنای نوشتن دارند، اما دستم به نوشتن نمی‌رود. سال‌هاست که می‌خواهم داستان بنویسم، ولی هیچ‌وقت عملی نشده است. حتی به‌طورِ جدی هم برایش تلاش نکرده‌ام تاکنون. بهانه پشتِ بهانه. دوباره احساسِ می‌کنم کلمات و نوشته‌هایم بی‌مایه شده‌اند، که موضوعِ نگران‌کننده‌ای‌ست. من هیچ‌وقت یاد نگرفتم که به اندازۀ کافی مغرور باشم و به خودم احترام بگذارم و برای بودن‌ام ارزش قائل باشم، و می‌دانم اگر همچنان پیش بروم، حتی بازنده
سلامیادمه یه قسمت سریال پرستاران پسر جوونی توی بخش بستری شده بود و یکی از افراد گروه دوستاش که به عیادتش اومده بودن یه جعبه شکلات تو اتاق پخش کرد. یادم نیست برای شوخی تو شکلات ملین ریخته بود یا اینکه خود ملین شکلات با توجه به بیماری پسرک حالش رو چندین برابر بدتر کرده بود و تا پای مرگ رفته بود اما این اتفاق تا مدتها در ذهنم ثبت شده بود. اینکه درد و مریضی و رنج ادما روی پیشونیشون نوشته نیست و ما باید مواظب زخمای پنهان دیگران هم باشیم چه برسه به ز
یه اصطلاحی هست میگن گل بود و به سبزه آراسته شد  ! 
حکایت منه ! 
انگشت دستم شکست! 
چجوری؟ 
رفتیم جنگل ، نشستم ؛ دارم از منظره لذت میبرم ، آقا با n کیلو وزن نشسته روی دستم ، به گونه ای که صدای قارچ شکستنش تو کل جنگل پیچید ! 
بعد همه اونجا دکتر شدن میگن نهههه این گوشتشه ، نشکسته ! 
 
منم عکس گرافی انگشت شکسته ام رو فرستادم تو گروه ! 
از همه اشونم خسارت میخوام بگیرم ! 
تا به حال شیش تا سرم نوش جون کردم،هفتمی هم مثل آیینه دق جلوم هست :|
دیشب دو واحد خون گرفتم
تراژدی ترین و درعین حال کمدی ترین لحاظات رو میگذرونم
دستام کبود شده از جای سرنگ برای ازمایش های ساعت به ساعت، آنوژکت (تسنیم املاش درسته؟) هم امونم رو بریده،برش داشتن دستم ورم کرده :|
تا به اینجا بدترین تزریق ها از جانب پرستارها بوده اما تا دلت بخواد بهیارها حرفه ای هستن
دیشب تراژدی ترین شب زندگیم بود :| توی یک دستم سرم،اون یکی دستم کیسه خون بهم وصل بود :|
حا
خدایا!
در روزگارِ بی شهادتی 
دلم شهـــــادت می‌خواهد...
مُردن را همه بلدند...!
اما ...
شهادت را به بها دهند ... نه بهانه ...
شهادت اجر کسانی است که ...
#اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
#التماس_دعای_شهادت
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
شهید راه نابودی اسرائیل
خدایا!
در روزگارِ بی شهادتی 
دلم شهـــــادت می‌خواهد...
مُردن را همه بلدند...!
اما ...
شهادت را به بها دهند ... نه بهانه ...
شهادت اجر کسانی است که ...
#اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
#التماس_دعای_شهادت
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
اهالی بیان که کلا احوالاتشان پایدار نیست، اما این سطح از همکاری دوستان دعوت شده باورنکردنی بود! همین جور الکی فقط آدرسم را دادم بهشون :/تا کنون درمجموع سه نفر در آن نظر سنجی کذایی شرکت کرده اند!
خیلی ها هم ابراز علاقه مندی جهت شرکت کردند، اما نمیدانم مشکل از کجا بوده، شاید از بیان بوده. 
اما آن سه نفر که دو نفرشان ناشناسی شان کمرنگ بود و یک زمینه همبستگی با هم و با من داشتند، نشان دادند که چقدر ما به درخواست آدما اهمیت میدیم، چقدر ما باهوشیم، چ
اینروزها گاهی بی اختیار به نقطه ای خیره میشم و  مغزم مثل یک سرباز دشمن تا دندان مسلح  از فرصت استفاده میکنه، میشینه پشت تیربار و شروع میکنه. خشابشو از ایکاش ها، اگرها و شاید ها پر میکنه و  منو به رگبار می بنده ... من هم مثل یه سرباز ضعیف سپر "تقصیر من نبود ها " و "تقصیر آستینم بود ها"و ... رو میگیرم دستم و از خودم دفاع میکنم. زیر این رگبار آتش و خمپاره  گاهی با التماس رو به آسمان فریاد میزنم و میپرسم مگه زندگی یه بازی نیست؟؟ این چه بازی ایه که دکمه شر
مودب باشید
خوب حرف بزنید
دقیق گوش کنید
خوب مشاهده کنید
اهل مشورت باشید
گناه را ترک کنید
عبادات خاشعانه ومتواضعانه داشته باشید
عشق به کار داشته باشید
روحیات خودرا بشناسید.
بی بهانه بخندید
بی بهانه ببخشید
با صمیمیت برخورد کنید
خیرخواه وعاشق مردم باشید.
استدلالی باشید
رقابت وحسادت نکنید
تمام این کارهارا فقط برای خدا انجام دهید

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها